ما و فرازميني ها : هوش فرازمینی ، خیالی خام یا واقعیتی دور ؟

extraterrestrial intelligence

تحقیقاتی که دانشمندان به‌تازگی روی مغز انسان ها انجام دادند نشان می دهد که انسان  معمولی روزانه به طور متوسط حدود ۵۸ هزار بار فکر می کند. این تحقیق به وضوح نشان می دهد که ذهن انسان بسیار فعال و پویاست و در بسیاری موارد٬ برای ارضای کنجکاوی و جفت وجور شدن داستان ها و تفکرات اش دست به خلق مفاهیم و نظریات گوناگونی زده است که صحت آن ها در هاله ای از ابهام است. موجودات هوشمند فرازمینی از جمله ی آن هاست.

فکر کردن درباره ی موجودات هوشمند فرازمینی٬ گذشته ای طولانی دارد و به هزاران سال پیش برمی گردد. نمونه ای از آن ها را می توان در افسانه های هندی و یونان باستان پیدا کرد. تا به امروز بیش از هزاران کتاب  و چندین فیلم گوناگون بر اساس این موجودات نوشته و ساخته شده  است. گروه های گوناگونی در سراسر جهان برای پیدا کردن این موجودات کمر بسته اند و انواع و اقسام ابزارهای رادیویی را برای پیدا کردن سیگنالی قاعده مند ساخته  اند. روزی نیست که شایعه ای مبنی بر پیدا شدن یا رؤیت یوفوها نبینیم یا به گوش مان نرسد. اما پرسشی اساسی این جا مطرح می شود که آیا جست وجو برای موجوداتی که هیچ نشانی از     آن ها یافت نشده است کاری منطقی است؟

برای مثال به روش پدید آمدن نظریه ی ماده ی تاریک دقت کنید. دانشمندان در رصدهای خود به تناقضاتی در سرعت ستاره ها در راه شیری و اختلاف جرم کهکشان با محاسبات شان روبرو شدند؛ پس از بررسی ها بیشتر از خوشه های کهکشانی و رصدهای غیر مستقیم این تناقض آشکارتر شد؛ به عبارتی این تناقض در نواحی گوناگون عالم تکرار می شد و تکرار یکی از المان های اصلی مفهوم علمی است؛ این تناقض ها منجر به ظنّ حضور ماده ای نامرئی- که دیده نمی شود اما تأثیر گرانشی دارد – شد. اکنون دانشمندان باوجود این که ۸۰ سال از طرح این نظریه ی می گذرد در جست وجوی این ماده ی نامرئی اند اما هنوز موفق به کشف آن نشده اند. همگی با قطعیت می گویند که این ماده وجود دارد؛ زیرا نشانه های محکمی و قابل اتکایی را از روش های «عدسی گرانشی» یافته اند اما همچنان موفق به شکار این ماده ی مرموز نشده اند. بوزون هیگز٬ نیز روشی مشابه بالا داشت که البته سرانجام پس از ۵۰ سال کشف شد. اما این روش به هیچ عنوان در نظریه ی «وجود موجودات هوشمند فرازمینی»  صادق نیست. بنابراین این پرسش که «آیا ما تنهاییم؟» بر چه اساسی مطرح شده است؟

Apparent retrograde motion

سمت راست: مدل بطلمیوسی زمین‌مرکز – سمت چپ: مدل کوپرنیکی خورشید مرکز

پس از تغییر الگواره ی معروف کوپرنیک٬ زمین دیگر آن جایگاه ویژه ی پیشین را نداشت و بسیاری از باورها که بر اساس الگوهای گذشته بنا شده  بودند رنگ باختند. به تدریج با بهبود ابزارهای رصدی و پیشرفت فناوری جایگاه ویژه ی زمین در عالم کم رنگ و کم رنگ تر می شد. تا به امروز حضور بیش از هزار سیاره ی فراخورشیدی تأیید شده است که از این میان حدود ۴-۵ سیاره ی زمین مانند یافت شده است که در منطقه ی سکونت پذیر نسبت به ستاره ی مادر خود قرار گرفته اند. کشف این چند سیاره ی زمین مانند فقط محدود به همین دو سال اخیر است. بدیهی است که با داغ شدن کاوش های سیارات فراخورشیدی و ارسال فضاپیماها و تلسکوپ هایی نظیر جیمز وب این مقدار به چند ۱۰ برابر خواهد رسید. بنابراین به نظر می آید که زمین سیاره ی بسیار ویژه ای هم نیست و مشابهات فراوانی در راه شیری دارد. اکنون می توان این پرسش را مطرح کرد که با وجود این که زمین یگانه و بی همتا نیست این احتمال وجود دارد که موجوداتی که روی آن زندگی می کنند یگانه و بی همتا نباشد و ممکن است حیات در جایی دیگر روی یکی از همین سیارات فراخورشیدی در جریان باشد. با وجود این هیچ نشانه  یا مدرک محکمی مبنی بر وجود حیات نه تنها در سیارات فراخورشیدی بلکه حتی در سیارات همسایه در منظومه ی شمسی نیز یافت نشده است.

کارل ساگان که خود از پیشگامان جست وجوی موجودات هوشمند فرازمینی است در پاسخ به چنین اشکالی می گوید نبودن نشانه ها نشانه ی نبودن نیست. وی که رمان معروف «تماس» را نوشته است معتقد بود چندین میلیون تمدن هوشمند فرازمینی در کهکشان راه شیری وجود دارد. او در زمینه ی ارتباط با موجودات فرازمینی فعالیت های گوناگونی انجام داده است؛ که البته بیشتر آن ها نمادین اند. برای مثال پیامی از او روی مریخ نورد فونیکس قرار دارد که می گوید : «علت حضورت روی مریخ هرچه می خواهد باشد٬ من خوشحالم که آن جایی و آرزو داشتم که در کنار تو بودم.» یکی دیگر از فعالیت های او حوالی سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۷ حول مأموریت های دوقلوی ویجر رخ داد که حاوی پیامی برای موجودات هوشمند فرازمینی بودند. این پیام نیز با وجود طرح ها و برنامه ریزی های فراوان نیز نمادین است و بیشتر حکم کپسول زمان را دارند تا پیامی واقعی برای موجودات فرازمینی.

extraterrestrial intelligence

فرانک دریک در حال نوشتن معادله‌ی معروف‌اش و کارل ساگان در حالی که پلاک فضاپیماهای پایونیر را در دست دارد

علاوه بر کارل ساگان٬ فرانک دریک نیز فعالیت های فراوانی برای ارتباط با فرازمینی های انجام داده است. دریک از جمله ی بنیا ن نگذاران موسسه ی «ستی» SETI یا «جست وجو موجودات هوشمند فرازمینی» است. او در پروژه ی ویجر و تهیه ی مطالب آن نیز همکاری داشت اما عمده ی شهرت خود را از معادله ی معروف تعداد تمدن های فرازمینی دارد. اساس این معادله بر اساس پژوهش های رادیویی است و زمانی که مطرح شده تا به امروز بحث وجدل های فراوانی را با خود به همراه داشته است به‌خصوص این که پارامترهای این معادله به طور مستقیم و بدون هیچ توان٬ لگاریتم یا رشد نمایی در محاسبه ی تعداد تمدن ها دخیل است. محاسبه ی برخی از این پارامترها آن چنان دشوار و در برخی موارد غیرممکن است که این معادله را تا مرز بی فایده بودن جلو می برد. با این حال دریک٬ تعداد تمدن های هوشمند فرازمینی در راه شیری را حدود ۱۰ هزار تخمین می زند. منجمان دیگری هستند که اعداد ارقام مختلفی را مطرح کرده اند که بحث درباره ی صحت و سقم و روش رسیدن به آن بسیار مفصل است.

یکی از بزرگ ترین پروژه هایی که تاکنون برای پیدا کردن این تمدن های هوشمند طراحی شده پروژه ی مردم نهاد «ستی در خانه» است. در این پروژه مردم به طور داوطلبانه نرم افزار تحلیل داده ها را نصب می کند که در پی آن هر کامپیوتر حکم یک تحلیلگر آنلاین را خواهد داشت که داده های تلسکوپ های رادیویی را در طول موج رادیویی خاصی بررسی می کند؛ طول موجی که گفته می شود اگر موجودات فرازمینی پیامی بفرستند در چنین طول موجی آشکار خواهد شد.

extraterrestrial intelligence

با این همه دوباره  به پرسش معروف «آیا ما تنها هستیم؟» برمی گردیم. هنگامی که بشر جست وجو برای چنین موجودات هوشمندی را آغاز می کند یعنی به طور بالقوه پاسخ این پرسش تنهایی خود را «خیر» فرض کرده است و پاسخ «نمی دانم» برای چنین پرسشی در چنین حالتی بی معنی است. در پی آن اساساً طرح چنین پرسشی خود محل بحث است زیرا این پرسش در حالت عادی نباید بدون نشانه ای مستقیم برای بشر اتفاق می افتاد. زیرا پیش از هر رخداد قابل توجهی٬ تنهایی بشر یک موضوع بدیهی است. اما اکنون با پیشرفت ابزارها و یافتن سیارات زمین مانند پرسش پیشین به این ترتیب مطرح می شود که «آیا ما تنها نیستیم؟» زیرا سیاراتی شبیه به زمین٬ ما را نسبت به یگانه بودن این کره ی آبی مشکوک کرده است. حال پاسخ «نمی دانم» بسیار برازنده ی این پرسش است. پرسشی که به درستی و بر اساس شواهد مطرح شده است.

یکی از اصلی‌ترین مسایل در پیدا کردن شواهدی از موجودات هوشمند فرازمینی٬ بحث زمان است. جیل تارتر دانشمند ارشد ستی می گوید:

«یکی از نتایج مهمی که در پژوهش جست وجوی موجودات فرازمینی به دست آمده این است که متوسط طول عمر تمدن های فناور٬ زیاد است (در دوره ی کیهانی). در غیر این صورت هرگز این امکان وجود نداشت که در یک دوره ی زمانی دو تمدن هوشمند فصل مشترکی پیدا کنند و یکدیگر را آشکار سازند.»

با این حال هم چنان یافتن موجودات فرازمینی در عصر انسان بسیار دور از دسترس است. اما اگر چنین ارتباطی در عصر انسان به وقوع بپیوندد آن را می توان یکی از بزرگ ترین جهش های فکری تاریخ بشر قلمداد کرد.

تارتر می گوید:

« اگر یکی از این موجودات سرانجام با گذر از فناوری نوپا به فناوری بالغ موفق به ایجاد ارتباط شود ما را ترغیب خواهد کرد که مشکلاتی که خود و سیاره مان با آن روبروست را حل کنیم.»

جالب است بدانید که شبیه این گفته‌ی تارتر- که یکی از دغدغه‌های کارل ساگان است- در فیلم «تماس» نیز مطرح شده است؛ آن‌جا که «الی اروی» برای سفر به وگا داوطلب می‌شود در نشست بررسی صلاحیت داوطلبان از او می‌پرسند: «اگر وگانی‌ها را دیدی و اجازه داشتی فقط یک سوال از آن‌ها بپرسی٬ چه می‌پرسیدی؟» الی در پاسخ می‌گوید: «خب٬ احتمالاً می‌پرسم که چگونه توانستید با ما ارتباط برقرار کنید؟ چگونه تحول یافتید٬ چگونه موفق شدید بدون این خودتان را نابود کنید از فناوری نوپا نجات پیدا کنید؟»

فناوری نوپا همان‌چیزی است که بشر امروز با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند و هنوز معلوم نیست که بتواند از آن نجات پیدا کند. تغییرات زیست‌محیطی به سرعت در حال رخ‌دادن است و دمای زمین رو به افزایش است. لایه‌ی اوزن که مانند سپر دفاعی در برابر پرتو فرابنفش قرار دارد به‌تدریج در معرض نابودی قرار خواهد گرفت و گازهای گوناگونی که از کارخانه‌ها رها می‌شود شرایط گلخانه‌ای اسف‌باری را برای کره‌ی زمین ایجاد خواهد کرد و همه‌این‌ها محصول فناوری امروز بشر است. یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های ساگان بحث زمستان هسته‌ای است. اکنون بیش از ۵۰ هزار سلاح هسته‌ای وجود دارد؛ اگر برای لحظه‌ای تصور کنیم که طرف‌های جنگ از این سلاح‌ها استفاده کنند که منجر به نابودی بخش اعظمی از یک کشور حتی قاره شود غبارها و گازهای ناشی از این فاجعه‌ی عظیم آن‌چنان فراوان است که لایه‌ای دور زمین را فرا خواهد گرفت که در پی آن انسان هرگز نور خورشید را به خود نخواهد دید و این از خطرات فناوری نوپا و نابالغ است؛ این‌که انسان نتواند از دست خود نجات یابد. شاید روزی موجودات فرازمینی٬ زمین را پیدا کنند در حالی که هیچ موجود زنده‌ای روی آن یافت نشود. این‌بار نوبت آن‌هاست که زمین‌گرد روی سطح زمین بنشانند و درباره‌ی احتمال وجود حیات روی این کره‌ی سوخته تحقیق کنند.

نظر شما در این مورد چیست ؟

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*