رابرت دایگراف (Robbert Dijkgraaf)، فیزیکدان تئوری و یکی از اساتید موسسه مطالعات پیشرفته دانشگاه پرینستون آمریکا است که در تازهترین ویدیوی منتشرشده از خود، چگونگی پایان دنیا را شرح میدهد.
دایگراف در این ویدیو کوتاه، صحبتهای شوکهکنندهای در مورد پایان دنیا و سرنوشت کیهان مطرح میکند. او با اشاره به نقش سیاه چالهها، صحبتهایش را اینگونه آغاز میکند:
سیاه چالهها تمام چیزهای باقیمانده در کیهان را خواهند بلعید.
به عقیده دایگراف، بزرگترین کشف بشر از زمانِ ارائه تئوری نسبیت عام انیشتین در ابتدای قرن بیستم، «انبساط جهان» است که به دور شدن اجرام آسمانی از هم اشاره دارد. اما یافتهی جدید و مهمتری در ارتباط با این انبساط، وجود نیرویی در داخل فضای خالیِ میان اجرام آسمانی است که این اجرام را از هم دور میکند و به انبساط جهان شتاب میدهد. پیامد این کشف نقشی کلیدی دارد؛ زمانی فرا خواهد رسید که سرعت انبساط جهان از سرعت نور هم پیشی میگیرد. این بدان معناست که در آن زمان ما قادر به دیدن جهان اطراف نخواهیم بود چون نور اجرام آسمانی دیگر به ما نمیرسد و جهان هستی به حالتی ایزوله درمیآید.
در چنین شرایطی کهکشانهای همسایه به آرامی محو شده و از کهکشان راه شیری (سهم کوچک ما از کیهان) دور میشوند. ما میمانیم و جهانی تهی که ستارههای آن با تمام شدن سوختشان یکییکی خاموش میشوند و تنها نیروی باقیمانده در آن، جاذبه خواهد بود. سیاه چالهها نیز با گرانش فوق قوی خود، همه چیز را خواهند بلعید.
دایگراف در انتها میگوید:
آیندهی متروکی پیش روی جهان است که تاریکی و ویرانی نسبی آن باعث میشود تا بسیاری از فیزیکدانان در باور یافتههای آزمایشات خود که همگی به این آینده اشاره دارد، دودل و مردد باشند.
فکر کردن به یافتههای دانشمندان در مورد پایان جهان و قبول این یافتهها که حاصل سالها تلاش بیوقفه آنهاست، کار سختی است، اما سختتر از آن انتخاب مسیریست که پس از دانستن سرنوشت کیهان، میخواهیم پیش بگیریم؛ یکی از گزینههای پیش رو تسلیم شدن و گذراندن زندگی با یاس و ناامیدی است، اما گزینه دیگر میتواند بهکارگیری حداکثر توان و تلاش در جهت ارائه بهترین ورژن ممکن از خودمان به جهان اطراف باشد؛ گزینهای که انتخاب آن، شاید از بسیاری از انتخابهای دیگر، شجاعانهتر است. پس بهتر نیست که با علم به آنچه که قرار است در آخر اتفاق بیفتد و بدون محدود کردن آزادی یکدیگر، در کنار هم زندگی کنیم؟
نترسید!!
خداوند به وعده هایش عمل خواهد کرد. اما نه از طریق امر کردن به اسرافیل که در صور و شیپور خود بدمد و همه زندگان پس از شنیدن نوای گوش کر کن آن بمیرند و با دمیدن دوم هم تاز مردگان دفن نشده و هم جملگی دفن شدگان پیشین که گویا روح و روانشان در قالب مثالی سبک و لطیف در برزخ باشند، از قبور سر در آورند و با شتاب و عجله به سوی صحرای محشر روان شوند. هر فرد انسانی ۶ زندگی دیگر را تجربه خواهد کرد تا در پایان راه به سوی کمال و سعادت اُخروی ، در عالم هفتم پا به عرصه وجود زندگی جاودانه خواهد گذاشت و نه اینکه از قبر سر در آورد. ضروریست که آیات شریفه و کریمه قرآن کریم و مجید و شریف در مورد رستاخیز و معاد و آیات مربوط به ۷ آسمان و زمین از نو تفسیر گرددند و مسلمانان موئمن ( نه تنها مسلمانان بلکه کلیه ایرانیان موئمن دینی و غیر دینی ) تصویر روشن تری از افسانه خلقت و آفرینش دینی و علمی کسب نمایند و آنهم با زبانی روشن و روان بدون مفاهیم تیره و تاریک و ظلمانی فعلی حاکم بر ادبیات دینی و علمی فارسی. نه تنها ۷ آسمان بلکه ۷ زمین هم وجود دارند. اما این ۷ آسمان و زمین بصورت لایه لایه ، طبقه طبقه و محاط و محیط و بطور مطلقا همزمان وجود ندارند بلکه هر آسمان و زمینی به طور متوالی و به نوبت و پشت سر هم خلق و آفریده میشوند و آنهم از طریق مه بانگ های متوالی. تفسیر صحیح خواب معراج پیامبر اکرم اسلام این حقیقت است که وجود این ۷ آسمان در خواب به صورت آینده نگری شکل گرفته است یعنی در طول زمان های هفتگانه ابد و نه از پله بالا رفتن و مشاهده آن ها. نطریه و یا جهان بینی نجومی و هستی شناسی فلسفی ۷ آسمان و یک زمین به ارسطو و بطلمیوس بر میگردد. امروز خوانندگان ایرانی که طرفدار علم و شناخت علمی و پیرو دین و بینش و معرفت دینی هستند، به این حقیقت و واقعیت آشنا هستند که نظریات اشاره شده دیگر از اعتبار علمی بر خوردار نیستند. اما خواب و یا روئیای پیامبر اسلام حقیقت دارد اما نه آنطور که در خواب دیده شده و نه آنطور که به طرق مختلف تا کنون تفسیر و تاویل گردیده است.
در مورد معاد جسمانی و روحی و روانی :
عالمی که در آن زندگی میکنیم یک معادله ساده بین ماده و روح را تشکیل می دهد که توسط آنسان غیر قابل بیان در قالب فرمول ریاضی می باشد. اگر از خود پرسیدیم چرا ؟ به دلیل ساده زیر : جنبه روحی غیر قابل لمس و اندازه گیری می باشد. اما بصورت غیر مستقیم از طریق آگاهی و خود آگاهی و نا آگاهی و تصمیم گیری و به حرکت در آمدن تن تحت فرمان او با آثار وجودی او آشنائی داریم. اما در عوض ماده را میتوانیم بصورت مستقیم مشاهده و لمس نموده و اندازه و قدر آنرا اندازه گیری کنیم. و در ژرفنای ماده هم ابزار نظری ریاضی فیزیکی داریم که رفتار ماده را در آن سطح بطور احتمالی قریب با یقین برایمان تشریح می نماید. این معادله ریاضی بین ماده و روح دارای یک ضریب تناسب می باشد که میزان هم ارزی این دو جنبه را تعیین میکند. کشف این ضریب تناسب با سطح معرفت و شناخت علمی فعلی غیر ممکن می باشد و فقط خود خداوند به آن آگاهی دارد. اما اندازه عددی این ضریب تناسب ثابت و جاودانه نمی باشد. در این عالم بطور تدریجی و لاکپشت وار به نفع جنبه روحی در حال افزایش است، اما این حرکت کند کفایت نمی کند که در این عالم ورق بطور کامل به نفع روح برگردد. لذا جهش کوانتمی لازم است که این سکه دو رویه ماده- روح در عوالم بعدی روی روحی خودرا به نمایش بگذارد. البته طوریکه می دانیم خداوند در طی سفر واحد و منحصر بفرد و خاص خود در رجعت به خویشتن ( حالت اولیه : خوبی، زیبایی، دانش و قدرت مطلق ) به عمل سکه انداختن و تاس بازی مشغول نیست، زیرا قبل از شروع سفر همه تاس هارا بی نهایت بار انداخته و به اطمینان مطلق رسیده است که غایت سفرش به سنگ نمی خورد، طوریکه مجبور شود در بین راه مسیر خودرا تغییر دهد و یا تصمیمش عوض شود.
در این عالم ( و در عالم دوم ) جنبه مادی به نهایت وسعت و گسترش خود رسیده است و جنبه روحی به منتها علیه قِلَت و کسری و در تمامی تار و پودهای ماده وجود خودرا حفظ کرده است. از عالم سوم به بعد معادله و ضریب تناسب به نفع جنبه روحی معکوس خواهد شد و متعاقب آن جنبه روحی به نهایت وسعت و گسترش خود خواهد رسید و جنبه مادی به منتها علیه قلت و کسری خود میرسد و در تمامی تار و پود طبیعت روحی وجود ناچیز خود را حفظ خواهد کرد. قوانین مادی فعلی به قوانین روحی تبدیل خواهند شد. علم فعلی فیزیک ( همه علوم تجربی ) و مادی فعلی به علم فیزیک روحی ( متا فیزیک ) عینی و واقعی تبدیل خواهد شد. در آن عوالم اتم های فعلی مادی به اتم های روحی تبدیل خواهند شد و تن و بدن و جسم مادی فعلی به تن و کالبد و جسم روحی. لذا روح و ماده هرگز به تجرد مطلق و جدا و مستقل از هم نخواهند رسید. امیدوارم که خوانندگان گرامی روح گرا و ماده گرا مرا به بزرگواری خود ببخشایند که شِمه ای ناچیز از کلام نوین خداوند را به سمع آنان می رسانم. عزیزان به قول عارف بزرگ پارسی زبان بروید : تجرد شوید تا تجرد را در یابید. گویا مخاطب عارف خود ایشان نبوده بلکه من و تو.
در پایان سخن را کوتاه نموده و در باب ختم کلام یک اشاره ناچیز :
از خداوند و عذاب جهنم نترسید. خداوند در دل مخلوق خود انسان ترس نمی افکند و اورا در پایان راه به عذاب جهنم محکوم نمی نماید. زیرا رحمت و عشق او لایتناهی و بیکران است. فقط شیطان دوست دارد که انسان از خدا بترسد، زیرا از این طریق انسان از خدا فاصله گرفته و به دام شیطان خواهد افتاد. لذا معقول تر و منطقی تر است که ترس موجود در دل خودرا از خداوند به یاری خود خداوند و هوش و ذکاوت خویش بر طرف نمائیم و بیشتر از این به شیطان و اهریمن اجازه ندهیم که دل ما ترس از خدواند را ایجاد کنند.
میلیارد ها سال نوری طول مکیشه این قضیه….خطرات بیشتر و نزدیکتری زمین رو تحدید میکنه…
غلم به حدی پیشرفت خواهد کرد که ما میتوانیم جلوی نابوذی رو بگیریم. به جایی میرسیم که کل انرژی هارو تحت کنترل میگیریم. میتونیم سرعت انبساط جهان رو کم کنیم که به سرغت نور نرسه. یا میتوانیم سرعت نور را تغییر بدیم.
سلام البته ممکنه که همچنین چیزی اتفاق بیفته ولی عمر بشر خیلی کوتاه هست که چنین چیزی تجربه کنه
دقیقا. فاصله بسیار زیادی تا رسیدن به چنین وضعیتی باقی مونده…